سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
دریــــــــــــــــــا دلــــــــــــــــــــا ن
 
 
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه] 
»» کاش دیر بیدار نشویم...

سلام بر شهدا و درود و رحمت خدا بر قطره قطره ی خونشان
چه زیبا بود حضور شما شهدا در نماز جمعه چه زیبا بود بیعت شما با رهبر عزیزمان
رهبری که
راز و نیازش دل ها را به بیداری و هوشیاری متوجه کرد

رهبری
که به مولاش متوسل شد به صاحب اصلی ما ؟؟؟؟

ای خدا ماتا به کجا رفته ایم که رهبرمان باید این طور با مولامون درد و دل کنه این از بی
وفایی ماست چه جوابی برای امام زمان داریم ؟؟؟

چه جوابی
برای
شهدا داریم ؟؟؟
این رهبر
یه هدیه به ماست نه بهتره بگم یه نعمت گه
اگر قدرشو ندونیم از ما می گیرنش خدا اون روز و نیاره ، خدا اون روز و نیاره که
سایش از سرمون کم بشه

داداشایشهیدم برامون دعا کنید دعا کنید از اهل کوفه نباشیم دعا کنید کنار امام حسین باشیم
نه مقابلش

انگارتاریخ دوباره تکرار شده با این تفاوت که مردم اون زمان جاهل بودند ولی در این زمان
خدا نکنه خودمون و به جاهلیت بزنیم چون این زمان دیگه کسی جاهل نیست

به خداراه راست مثل روز روشنه چرا نمی خوایم ای راه رو ببینیم چرا می خوایم بگیم این راه
درست نیست

یا خدا به فاطمه زهرا قسمت می دم که شر دشمنای اسلامرو از سر این مملکت کوتاه کن وسایه ی
این رهبر عزیز رو که روح وجانم به فداش تا فرج آقا امام زمان از سرمون کم نکن

خدایا فرج
مولامون آقامون امام زمان و برسون

خدایا ما
را از غافلان قرار نده

کاش ما را به خیل شهیدان راه دهند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دریا ( یکشنبه 88/3/31 :: ساعت 8:40 صبح )

»» راه روشن است

به نام او که عشق را آفرید

صدای پای عاشقان را می شنوید
می بینید که با چه اشتیاقی به سوی معشوق خود می روند
 اونجا که چیزی جزصحرایی خشک و گرم و سوزان نیست ، ای عاشقان به من بگویید به سوی چه کسی می روید ، آیا ما را به خیل خود راه می دهید؟؟؟؟
  هیچ صدایی نمی آمد هیچ کس به من نگاه نمی کرد ولی نه، یکی از انها برگشت و به من نگاه کرد آرام آرام به سوی من آمد
گفت: چه شده چرا اینقدر بی تابی ؛ تو هم مثل ما عاشقی؛ همه عاشقن فقط این خودمون هستیم که باید بخوایم با
گذشتن از همه چیز از همه چیز  تو هم مثل ما مشتاق دیدار یار هستی اگر بدویی به ما می رسی فقط اول از همه تکلیفتو با خودت روشن کن
گفتم اینا همش حرفه خدا شما رو دوست داشت که بهتون فرصت داد به این بهونه  گلچینتون کرد پس ما چی ؟؟؟؟
خدا به شما این فرصت و داد راه شما معلوم بود ولی ما چی تو این دوره، اونم دوره آخرالزمان که بیشتر مردم به کج راهه می رن و ازت می خوان تو هم مثل خودشون گرگ باشی، حالا به من بگید چه طورمی تونم به این کاروان برسم با این همه گناه خواسته و ناخواسته، اینجا بود که به خودم اومدم با خودم گفتم خوب اگر خدا دوستم نداشت نمی گذاشت بیام اینجا نمی گذاشت بیام حس و حال قشنگ عاشقاشو درک کنم و استشمام کنم ؛ به خودم گفتم خدا به من راه عاشقی رو نشون داد فقط به قول اون شهید باید تکلیفمو با خودم روشن می کردم وگر نه راه روشن بود یعنی همیشه روشنه ولی یکی مثل من خودشو با مسائل دنیایی سرگرم می کنه خوب بایدم راه در نظر اون گم شده باشه یا فکر کنه مخصوص یه عده بوده!!!!!  
همین موقع بود که اون عاشق برگشت به من یه لبخند زد و رفت، رفت پیش دوستاش پیش هم سنگراش رفت...
من موندم و یه صحرای گرم و سوزان ولی ای بار گرماش یه طور دیگه ی شده بود دلم می خواست بیشتر گرم شم
بیشتر بسوزم تازه فهمیدم این صحرا با اونا چه کرده یه حس تازه داشتم  تمام منطقه ها  نورانی بود پاک بود بهتره بگم بهشت خدا بود تصمیم گرفتم خوب باشم و انشا الله با مدد خود نازنینش طوری زندگی کنم که به لقایش برسم  انشا الله

التماس دعا

  



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دریا ( یکشنبه 88/1/16 :: ساعت 8:32 صبح )

»» پیام

 

در دژ امام محمد باقر(ع) واقع در طلائیه پیکر شهیدی کشف شد که سر نداشت و پیکرش دو نیم شده بود. داخل جیب های لباس تعدادی کارت و یک قرآن کوچک و یک خودکار بود. روی یکی از کارتها با خطی بسیار زیبا و زرد رنگ نوشته بود: «و خداوند ندا می دهد که شهدا به بهشت در آیند.» از پیکر شهید و کارت او یک عکس گرفتم. وقتی خواستم دوباره کارت را ببینم در کمال تعجب دیدم محو شده است. پیش خود گفتم حتما نور خورشید و یا... باعث شده جمله پاک شود، از آن گذشتم. در مرخصی جریان را برای یکی از علما تعریف کردم، ایشان گفتند بروید عکس را چاپ کنید، اگر چاپ شد، جریان خاصی نبوده، اما اگر چاپ نشد برای ما پیام داشته است. تمام عکسها بسیار شفاف چاپ شد به جز آن عکسی که از کارت گرفته بودم، حالتی نور خورده و مات داشت

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دریا ( چهارشنبه 87/8/15 :: ساعت 10:27 صبح )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

به هم ریخته ام...
دیدیم آنچه را که فقط می شنیدیم !!!!!!!
خانم فاطمه زهرا (س) از کلام رهبری ...
دریادلـــــــــــــــــــــان عاشق
گمنام ...
کاش دیر بیدار نشویم...
راه روشن است
پیام
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 119475
» درباره من «

دریــــــــــــــــــا دلــــــــــــــــــــا ن

» آرشیو مطالب «
یادی از قبل
یادی از قبل
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «


» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ «

» طراح قالب «