غافله ای در حال حرکت است
صدای زنگ این غافله خوب به گوش می رسد
ای مسافر آماده حرکت شدی؟؟؟
امیر غافله این کاروان مولای محبوب ماست مولای ما ابا عبدالله
ای مسافر دنیا برویم تا به کاروان برسیم
هزار و چندین سال پیش این کاروان از مدینه حرکت کرد ولی کسی به یاریش نشتافت
به سوی مکه حرکت کرد ایام حج بود ولی بازهم اهل غافله ها از او فاصله گرفتند و کسی یاریش نکرد
به کربلا رفت
کربلا :
این جا محیط درد و سوزو اشک و ناله است
این جا زیارتگاه زهرا سه سال است
این جا دمشق است و گلی پژمرده دارد
در زیر گل زهرای سیلی خورده دارد
این جا دو عاشق برصالح هم رسیدن
لب های خشک یکدگر را می مکیدن
این جا دل شب کودکی هجران کشیده
گل بوسه بگرفته ز رگهای بریده
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم تر سم بماند آرزوی کر بلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
یا ابا عبدالله یا حسیین بن علی یا ایها الشهید یا مولای من
هر اندازه که مصیبت به ما رسد گوشه ای از مصیبت وارد شده به خانم زینب نمی شود
حتما دیدید که مردم با چه شوری در تشیع جنازه شهیدان شرکت می کنند و خانواده شهیدان را گرامی می دارند
ولی چه کسی خانم زینب رو برای مصیبت وارد شده دلداری داد
چه کسی . . .
در این ایام بنده حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید
یا علی
بسم رب الشهدا و صدیقین
در لابه لای سخنان شهید حیدری چه زیبا بود این سخنانش:
به نام خدایی عشاق دلسوخته آن خدایی که همه چیزمان از آن اوست.هر خوبی از او و هر بدی از ماست.ای دنیا بدان که انتهای راهت جهنم و مسیر راهت پر از درندگان وحشی است که به تدریج روح انسان را می خورند تا بلاخره انسان را تبدیل به حیوانی پست میکند تنها کاروان عشق است که رو بسوی جانان می رود.
اتفاقی سخن شهید همت را هم دیدم که چنین گفتند:
برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما شود باید خالص بود.برای اخلاص سرمایه می خواهد که از همه چیزمان بگذریم و برای گذشت از همه چیز باید شبانه روز دلمان و همه چیزمان با خدا باشد.برای خدا قلم برداریم، برای خدا حرف بزنیم و ...
و اما سخنی از سالار شهیدان اهل قلم
در سفرهای زمینی پاها خسته می شوند و در سفرهای آسمانی دلها مجروح میشوند
(سلام و درود خدا بر شما ای شهیدان شلمچه، هویزه، طلائیه، دهلاویه،اروندکنار ،...)
اگر که معتقدیم هشت سال دفاع مقدس آرامش فعلی ما را منجر شده پس شایسته است که نگذاریم انقلاب اسلامی ما و این وقایع تاریخی به دست فراموشی سپرده شود ، زیرا وقایع تاریخی با گذشت زمان با خطرات جدی مواجه می شود و ممکن است آن رشادت ها و از خود گذشتگی ها به فراموشی سپرده شود و جای آن را ترس و از خود بیگانگی بگیرد و علاوه بر این که انقلاب ما با خطر بزرگی مواجه می شود باید پاسخگوی تک تک شهیدان که از جانشان در دفاع از این مملکت گذشتن بود.
خدایا تو خود می دانی که شهادت ها ما را زنده کرده و زنده می دارد ولیافسوس که دروازه عظیم شهادت به معبری تنگ و باریک مبدل شده و ما را به آن مراتب راه نمی دهند ولی می توان بر سر این راه نشست و کاروان سالار را صدا زد شاید کسی از این کوچه عبور کرد
با دوستی در مکه قدم می زدیم او گریه می کرد فهمیدم خبری هست پرسیدم چه شده است گفت دیروز دعای ندبه می خواندیم دعای ندبه ما به اینجا رسید که ای امام زمان نمی دانم در کدام سرزمین اقامت داری ؟ آیا در سرزمین رضوی هستی یا در جایی دیگر ؟ وقتی به این فراض دعا رسیدیم نتوانستیم از آن بگذریم چنر بار آن را خواندیم . خواندیم و گریستیم . خواندیم و اشک ریختیم مداح هم نتوانست از این بگذرد شب شد خوابیدم در خواب حضرت ولی عصر را دیدم عرض کردم آقا چرا به ما بی لطفی ؟ چرا به ما نظر نمی کنی؟ فرمود از کجا معلوم که به شما بی لطفم عرض کردم شما با ما تماس نمی گیرید فرمود امروز در زیر چادر شما بودم وقتی دعای ندبه می خواندید و به این جمله رسیدید من آنجا بودم تازه فهمیدم چه خبر شده بود خیلی عجیب بود . آن حالتی که ما داشتیم ناشی از حضور خود آقا بوده است نظر لطف آقا بوده است.
کربـــــــلا ! ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر
شاید بارها و بارها به هر کدام از آرامگاهای شهیدان که می رسی با خودت بگی کاش مرا نیز به خیل شهیدان راهی بود و حسرت می خوری که چرا از قافله جا ماندی. آری زمان ما را از قافله کربلاییان دور داشته است اما هنوز می توان آنگونه که سید شهیدان اهل قلم خواست بخواهیم (( کربـــــــلا ! ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر))
در قنوت نمازمان همچنان بگوییم : اللهم الحقنی به الــــشهدا و الصــــدیقین