ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

هوالحبيب


خدايا ! خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغاي کشمکشهاي پوج مدفون نشوم . ( شهيد چمران )


از چمران چه مي خواهي بگويي ؟ چه تعريفي از شخصيتش داري ؟ مي خواهي بگويي يک نابغه بود ؟ يک متفکر بزرگ بود ؟ يک نويسنده ماهر ؟ يک طراح بزرگ عمليتهاي نامنظم و چريکي ؟ دکتراي فيزيک داشت ؟ مي خواهي بگويي اگر بود الان ايران ابرقدرت انرژي هسته اي دنيا بود ؟ مي خواهي بگويي وقتي موقعيت پاوه خطرناک بود و همه شهر در دست دشمن و کسي جرات نمي کرد به پاوه نزديک شود ، او بود که رفت و شهر را از بند محاصره نجات داد ؟ حيف ...... حيف که رخت دنيا بر قامتش کوتاه بود.



آدمهايي که جاي قلب در سينه آتش دارند اهل يک جا ماندن نيستند . چمران هم يکي از آنان بود که چون نسيم وزيدن گرفت و هر جا صداي مظلومي بلند بود بسويش شتافت . به لبنان رفت و يار امام موسي صدر شد . در بيروت مبارزه با صهيونيست را آغاز کرد . مبارزاتش را تا آنسوي مرزهاي فلسطين هم ادامه داد و در ايران زيباترين حماسه ها را آفريد .و......


اين آخرين دستنوشته هاي اوست :


" اي قلب من ! اين لحظات آخرين را تحمل کن ...... به شما قول مي دهم که پس از چند لحظه ، همه شما در استراحتي عميق و ابدي آرامش بيابيد... "


و پس از آن دهلاويه آزاد شد و چمران همان جا آسماني.....


خنک آن قمار بازي که بباخت هر چه بودش


نماند هيچش الا هوس قمار ديگر